وابستگی بچه ۲۰ ماهه ام به حتی فردی که۱۰ دقیقه کنارش باشه

سوالتو بپرس
سلام و خسته نباشید دخترم ۲۰ ماهشه که مادرش از شیر یک هفته ست گرفته. وابستگیش به همسرم خیلی کم شده هرچقدر هم بهش محبت میکنه در عوض وابستگیش به غریبه ها فوق العاده نه جرات داریم بریم بیرون خونه کسی نه کسی بیاد خونمون نه مسافرت بریم هرکسی میخواد باشه غریبه اشنا دوست و... مخصوصا خانوم باشه حتی به اندازه ۱۰ دقیقه کسی کنارش باشه حتی بی ادبیه نمیذاره دست به اب بره موقع رفتن در حده لسه رفتن گریه و جیغ میزنه تا این حده که یه بار رفتیم بانک یه خانومی نگاهش کرد حتی نخندید بهش بعد تا اومدیم بیرون گریه گریه و خاله خاله میکرد.دم به دقیقه ام به مادر بدبختش تیکه میندازند.زندگیآ زهرمون کرده واقعا عاجز شدیم نمیدونیم چی کارش کنیم. ممنون میشم یه راهکاری پیش رامون بذارید
نگرانی شما و همسرتون بیشتر از این بابته که نکنه این رفتارها برای کودکتون دائمی بشه. ولی این نگرانی کاملا بی مورد و خیالتون راحت باشه که اگر کودکتون مشکل ناامنی روانی نداشته باشه و شما در رفتارتون بهش حس امنیت رو بدین این رفتار به مرور زمان از بین خواهد رفت بود و نبود شما قطعا براش مهمه ولی مساله اینه که شاید به خاطر از شیر گرفتن حس طرد شدگی داره که کاملا طبیعی است همونطور که گفتم مهمترین کار اینه که بیشتر جاهایی ببریدش که دوست داره مثل پارک یا خانه بازی ها و... و اگر خواست همراه با کسی بره حواسشو به محرک یا اسباب بازی یا خوراکی که دوست داره پرت کنید و یا از اون محیط دورش کنید تا عادت کنه و این دوران بحران بگذره امیدوارم به خوبی این دوران را طی کنید
سلام دوران از شیر گرفتن دوران سختی برای کودکه و به عنوان اولین بحران زندگی کودک نام برده میشه پس در این شرایط بدقلقی ها و ناآرامی ها عادی است پس سعی کنید او را درک کنید چون کودک احساس میکند از طرف مادر طرد شده است پس بهترین کار در این دوران این است که وقت بیشتری براش بذارین، مادرش آغوشش رو ازش محروم نکنه و حتما در آغوشش برایش لالایی بخونه و شما هم وقت بیشتری برای بازی و تفریح بگذارین اگر بعد از چند هفته این وضعیت ادامه داشت این نشان دهنده این است که دلبستگی کودک مساله دارد و حتما حضوری همراه با کودک وهمسرتان پیش مشاور کودک بروید تا به صورت حضوری وضعیتتان را به طور کامل بررسی کند.
یه دنیا تشکر از راهنماییتون ولی متاسفانه من زنم خوزستانی یی و در حال حاظر ما مسافرتیم و تمام وقت کنارش ولی تا کسی دیگه یی میاد واسه دیدن یا ... اصلا یادش میره مارا که هیچ تازه میخواد باهاشون بره.واقعا روانیمون کرده اصلا این یه هفته انگار از زمین تا اسمون تغییر کرده قبلا خودش می اومد بوسمون میکرد و بغل و میگفت بازی و...حتی هرمردی میگفت بیا بغلم بریم چیز بخریم و پارک و.. نمیرفت ولی حالا رفت وقعا و اصلا بود و نبودمون فرقی نداره واسش و محبتی بهمون نداره واقعا میترسیم من و مادرش. ممنون میشم راهکاری داشته باشید تا بعد از ۱۳ اگه بهتر نشد برگردیم اصفهان و بریم پیش مشاوره جایی
تاریخ سوال:

1397/1/3

متخصص مربوطه:

مرضیه سرباز

پرسشگر:

Okh

تعداد پاسخ ها:

3

تخصص های مربوطه: